دنیای خاکستری


یاد خدا

 

دیگر دنیا خاکستری شده بود،برف ها سیاه بود ٰ،درختان خاکستری بود، حتی رنگ سفید هم در دنیا دیده نمی شد .تنها آرزوی مردم راه نجاتی بود، راه نجاتی که آنها را از این دنیای خاکستری جدا کند و به اعماق رنگ ها ببرد .تصور همه ی مردم این بود که دو راه نجات وجود دارد یکی کاغذ بی ارزش کثیفی به نام اسکناس و دیگری مرگ. اما یک قاب بود، یک قاب عکس که درونش زندگی جریان داشت درونش دختری بود با چادری سفید و گل های قرمز و صورتی و در مقابلش سجاده ای سبز بود و از پنجره ی خانه اش درخت سزی پیدا بود و پرندگان رنگی اما این قاب در مقابل چشم مردم نبود بلکه در دل مردم بود اما هیچ کس نمی دانست که در اعماق قلبش هزاران رنگ نهفته است تنها چیزی که مردم می دانستند این بود که بگویند الله اکبر و به خیال خودشان راحت شوند و هیچ کس نفهمید در اعماق این الله اکبر صدها رنگ نهفته است هیچ کس نفهمید که در اعماق این الله اکبر زندگی نهفته است و هیچ کس فکر نکرد که شاید تنها راه نجاتش همین الله اکبر باشد.

                                                        امیدوارم شما عمق این الله اکبر را با تمام وجود احساس کنید.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در دو شنبه 26 اسفند 1392برچسب:,| ساعت 23:10| توسط mina|















قالب جدید وبلاگ پيچك دات نت